Grind در فارسی - انگلیسی-فارسی فرهنگ لغت | در Glosbe
خردکردن · قردادن · کویستن · پرکار · (با خرد کردن یا آسیاب کردن) تولید کردن · (خودمانی) سخت کار یا مطالعه کردن · (خودمانی) کمر را دایره وار چرخاندن 4 · (چاقو و غیره را با چرخ سنباده) تیز کردن · آرد شدنی · آرد(پودر) کردن یا شدن ...